از دریچه کوچک خانه ام و پنجره ی گوشوده شده دنیایم میخواهم با تو ، تویی که میان تمام آدمیان اطرافم گمی ، حرف بزنم
کاش من باشم و تو ... و تمام آرامش جهانهای زیاد
من دارم درباره ی خودم میگویم ... اینکه چرا اینجام ، نمیدانم ... فقط کمی از خودم می گویم تا کمی از من بدانی .............
من در نقطه ای ازین شهر ، تهران ، ایران ، قسمتی از این سرزمین خاکی هستم ، علتش را خودم هم نمیدانم و آینده کجا خواهم بود هم نمیدانم چرا که از گذشته امروز را نمیدانستم
تو خوش باش .... منم خوشم